سارا

سارا جان تا این لحظه 14 سال و 5 ماه و 14 روز سن دارد

برای بزرگ بانوی زندگیم سارا بانو

 

نمی دانم این چندمین نامه ای است که برایت می نویسم شاید بیستمین نامه شاید هم سی امین نامه

باشد امادلم می خواهد روزی برسد تو تمام نامه های مرا یا بهتر بگویم دغدغه های مرا بخوانی وبدانی که

دوست داشتم چگونه مادری برایت باشم و دوست دارم تو چگونه دختری باشی ! دخترم سارا بانوی من می

دانم تواکنون آرزو داری بزرگ شوی یک بانوی زیبا ! آخر من نیز در کودکی همین آرزو را داشتم اکنون به

بزرگ ترین آرزوی دوران کودکی ام رسیده ام دراین سن و سالی که من هستم همه آرزو می کنند ای

کاش یکبار دیگر کودک می شدیم ای کاش کودک می ماندیم اما من همچنان دوست دارم بزرگ شوم و به

تکامل برسم اصلا دوست دارم به سن پیری برسم تو بزرگ شوی ازدواج کنی و فرزندانی سالم به دنیا

بیاوری و آخر هفته ها به اتفاق خانواده به خانه پدری ات سری بزنی و من عاشقانه شما را بنگرم و

خداوند را شکر بگویم که یکی از هزاران نعمتش تو بودی عزیز تر از جانم سارای من !

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

سارای عزیز تر از جانم این نامه را در یک غروب تابستانی که خوشبختانه نسیم خنکی هم می وزد و این

باعث می شود من بتوانم به اصطلاح خودم بهتر با کلمات بازی کنم می نویسم !

سارای من روزی بانویی بزرگ خواهد شد! بانویی زیبا ، بلند قامت و خوش سیما

سارای 5 ساله من در چشم بهم زدنی به مدرسه خواهد رفت و دوستان زیادی خواهد داشت من به او

اجازه می دهم با دوستانش شوخی کند با دوستانش به گردش برود شاد باشد و شاد زندگی کند !

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

دخترم سارا بانوی من روزی بزرگ می شود او در سالهای پیری و کهولتم دستانم را خواهد گرفت آن

زمان که غمگینم با دستان مهربان خود نوازشم خواهد کرد و دستی از مهر بر سر من خواهد کشید تا غم از

چهره ام برود او برایم کتاب خواهد خواند عاشقانه هایی برایم خواهد سرود ! آری او روزی بانویی

بزرگ خواهد شد یک بانوی تمام عیار شرقی ، با همان مهر عطوفت خاص یک مادر ایرانی ! یک

بانوی باسواد و و یک مادر مهربان برای فرزندانش !

آری دختر من روزی بزرگ خواهد شد و من از همین الان دلم می گیرد !

 

Avazak.ir Line17 تصاویر جداکننده متن (2)

 

دوستان عزیز متاسفانه وبلاگ من دچار مشکل شده بود و با کمک یکی از کاربران نی نی پیج درست شد با توجه به اینکه ایشان خیلی رنجاندم اول از همه از ایشان که شاید راضی نباشد نامشان را ببرم طلب بخشش می کنم !

کسانی هستند که از خودمان می رنجانیم؛

مثل ساعت هایی که صبح، دلسوزانه زنگ می زنند؛

و در میانِ خواب و بیداری، بر سرشان می کوبیم؛

بعد می فهمیم که خیلی دیر شده ...!

تصمیم گرفتم برای مدتی از دنیای مجازی خداحافظی کنم شاید به زودی برگردم با نامه هایی به تنها دختر جهان !


تاریخ : 18 شهریور 1393 - 11:20 | توسط : مامان مینا | بازدید : 1723 | موضوع : وبلاگ | 7 نظر

سفر تابستونی به شمال همراه سارا

ما الان شمال هستیم و بزودی میاییم با اخبار و عکسای جدید


تاریخ : 09 شهریور 1393 - 00:52 | توسط : مامان مینا | بازدید : 1153 | موضوع : وبلاگ | 4 نظر

یه عکس از یه ظهر تابستانی گرم

سلام سارای گلم

چندتایی نامه دوستانه برات نوشتم در اولین فرصت که کامپیوترم درست بشه برات توی وبلاگت ثبت می کنم


تاریخ : 14 مرداد 1393 - 23:58 | توسط : مامان مینا | بازدید : 1637 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر

خبر بهبودی بابا بزرگ و مامان بزرگ

باعرض سلام و آرزوی قبولی طاعات !

از اینکه در این مدت با دعای خیرتان ما را یاری کردید ممنونم

خدا را هزاران مرتبه شکر نور دیدگانمان و برکت خانه هایمان اکنون با لطف و عنایت خداوند منان دوران نقاهت

خود را در شهر آمل سپری می کنند و هرروز  خبرهای خوبی از احوال شان به ما می دهند !

  خدای من 

می دانم گاهی اوقات در مقام لجبازی با تو در برابر برخی از ناملایمات روزگار با تو قهر کردم و ناسپاسی

کردم ، اما هر وقت با خود و وجدان خود خلوت کردم دیدم تو خدای خوبی هستی و من بنده بدی تو همانی 

هستی که من در هر زمان و در هر حالت وقتی صدایت کردم جوابم را به خوبی دادی خدایا می دانم تو آنقدر

نا محدود هستی که کسی نمی تواند تورا مصادره کند  تو خدای خوب همه ما هستی!

خدایا ببخش !


تاریخ : 01 مرداد 1393 - 21:04 | توسط : مامان مینا | بازدید : 1040 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

التماس دعا

من خدایی دارم، که در این نزدیکی است


نه در ان بالاها


مهربان، خوب، قشنگ


چهره اش نورانیست


گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من


او مرا می فهمد


او مرا می خواند، او مرا می خواهد

 

 

 

سارا جان

 

" همه‌ ما هزاران آرزو داریم!

لاغرتر شویم، بزرگتر شویم، پول بیشتری داشته باشیم، اتومبیل بهتری سوار شویم، یک روز تعطیل، یک گوشی موبایل جدید، ملاقات با زن یا مرد رویاهایمان و... ولی یک بیمار تنها آرزویش روز این است که هر چه زودتر سلامتی خود را بدست بیاورد !

غرضم از نوشتن این مطلب این بود که خبر تلخ بیماری بابابزرگ مهربانمان را بدهم که متاسفانه نیاز به عمل جراحی قلب باز دارد و امروز وقتی دکتر معالجش این خبر تکاندهنده و تلخ را به ما داد و شوکه شدن ما را دید با گفتن این جمله که خداوندی که بابا بزرگ مهربان را بر سر زمین شالیزار حفظ کرده قطعا ما را در اتاق عمل تنها نخواهد گذاشت !

سارای عزیز از تو می خواهم با همان دل پاک و کوچک و بی ریایت برای سلامتی بابابزرگ دعا کنی ! تا مهربان ترین بابا بزرگ دنیا هر چه زودتر با سلامتی کامل نزد ما بازگردد !

از همه دوستان تقاضا دارم ما را از دعاهای خالصانه خود محروم نکنند و و برای سلامتی نور چشمان و برکت خانه مان دعا کنند !

التماس دعا

 

گفتم فراغ تاکی؟

 

گفتم که روی خوبت،از من چرا نهان است؟ / گفتا تو خود حجابی ، ورنه رخم عیان است

 

گفتم که از که پرسم ، جانا نشان کویت ؟ / گفتا نشان چه پرسی،آن کوی بی نشان است

 

گفتم مرا غم تو ، خوشتر ز شادمانی / گفتا که در ره ما ، غم نیز شادمان است

 

گفتم که سوخت جانم، از آتش نهانم / گفتا آن که سوخت او را، کی ناله یا فغان است

 

گفتم فراغ تا کی؟گفتا که تا تو هستی / گفتم نفس همین است ، گفتاسخن همان است

 

گفتم که حاجتی هست ، گفتا بخواه از ما / گفتم غمم بیفزا، گفتا که رایگان است

 

گفتم ازم بپذیر،این نیم جان که دارم / گفتا نگاه دارش،غمخانه ی تو جان است

 

میلادت مبارک ای سپیده پنهان زمین


تاریخ : 21 خرداد 1393 - 07:09 | توسط : مامان مینا | بازدید : 1396 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

به یاد مادرم

سلام مامان مهربونم می خوام بگم که من همیشه به یادت هستم گاهی وقتها دلم بیهوده برایت شور میزنه دلم می خواد گوشی تلفن را بردارم با تو حرف بزنم تا آروم بشم گفتم دلم برایت بیهوده شور می زنه چون می دونم تو در بهترین نقطه بهشت منونگاه می کنی اما چه کنم دله دیگه حساب کتاب که نداره گاهی شور می زنه گاهی تنگ می شه گاهی هم می شکنه و گاهی هم میگیره!

Avazak.ir Line5 تصاویر جداکننده متن (1)

با رفتنت دلم شکست

دل تنگ شدم از دوریت

و خوب می دانم تا ابد دلم برای نبودنت می گیرد

مادر جان قسم خوردم در برابر نامردی مردمان نامردی کنم چون نامردی همین مردم بود که شمع وجود تورا خاموش کرد !

 

Avazak.ir Line5 تصاویر جداکننده متن (1)

 

نیاز به کسی دارم که راه را نشانم دهد .....

تنبیه ام کند

تشویقم کند....

نه به حق قدرتی که دارد ....

بلکه به اقتدارش..

من پدرم را میخواهم من مادرم را می خواهم من خانه کودکی ام را می خواهم !

 

Avazak.ir Line5 تصاویر جداکننده متن (1)

اتفاقهایی هست که حسرت آن تا همیشه باقی میمانند

مثل حسرت یک بار دیگر بوسیدن دستان مادر

 

Avazak.ir Line5 تصاویر جداکننده متن (1)

 

مامان دلم برای تو تنگ شده

نمیدونم چی باید بنویسم یا چی باید بگم

فقط میدونم دوست دارم کنارم باشی ، بشینم کنارت بغلت کنم ، میخوام تنت را بو کنم ، سرم بزارم روی پاهات دست بکشی روی سرم ، وقتی سارا از تو میپرسه مگه مامانم بچه است که سرش گذاشته رو پاهات داری نازش میکنی!

مامان تو بگی اره این بچه منه صد سالش بشه بچه منه

 

Avazak.ir Line5 تصاویر جداکننده متن (1)

 

 

مامان او شیرین دیلینن دیسن بو منیم اوشاغیم دی یوز یاشی دا اوسا منیم اوشاقیمدی

 

Avazak.ir Line5 تصاویر جداکننده متن (1)

 

 

مامان دلم هوا تو را کرده اونم چه هوائی! مامانی این بار نتونستم با کلمات بازی کنم یه نامه که نه یه دخترانه برات بنویسم فقط بدون که دلم داره می ترکه بغض امانم رو بریده دلم نمی خواد الان جهان بیاد ببینه دارم گریه می کنم آخه برام سخته اون شاهد دلتنگی هام باشه دلم نمی خواد سارا بیاد ببینه دارم اشک می ریزم بعد بگه مامانی چرا داری گریه می کنی اون وقته که جوابی براش ندارم !

Avazak.ir Line5 تصاویر جداکننده متن (1)

 

 

مامان امروز یکم خرداد نود و سه است درست سومین سالی که تو برای همیشه چشمانت رو بستی همه می گن تاریخ رفتن تو 17 خرداده حتی روی سنگ قبرت هم نوشتن 17 خرداد اما من درست یادمه ساعت 5 بعد از ظهر یکم خرداد تو چشماتو بستی دیگه هم باز نکردی چه روز تلخی بود اون روز !

من امروز میام پیشت کلی باهات حرف می زنم حرفهایی که فقط تو می شنوی و خدا و خودم نه کسی دیگه دلم می خواد باهم خلوت کنیم مامان پس منتظرم باش !

Avazak.ir Line5 تصاویر جداکننده متن (1)

 

 
 

تاریخ : 01 خرداد 1393 - 21:34 | توسط : مامان مینا | بازدید : 2562 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

خاطرات تلخ و شیرین روزهای عید نود و سه

تحمل غم و اندوه از دست رفتن عزیزان بسیار سنگین است

به  قول سعدی بزرگ:

دلی که عاشق و صادق بود مگر سنگ است              زعشق تا به صبوری هزار فرسنگ است

پر کشیدن کسانی که از آنان خاطره ها داریم و یاد و خاطرات آنها بخشی از وجودمان شده است تلخ ترین

واقعیت زندگی است و رنج و الام آن را التیامی نمی شناسم این همان است که وقتی خبر درگذشت فرزند

پیامبر گرامی را به او می دادند با همه عظمت روح و اتصالی که به خداوند داشت اندوهگینش مینمود.

همه اینها را نوشتم تا خبر فوت دایی  عزیزم را که متاسفانه روز نهم فروردین به دیدار معبودش شتافت بدهم.

 

من دایی مهربانم را از دست دادم ! با یاد آوری خاطرات شیرینی که از او داریم لبخند بر لبان همه ما می نشیند و

از انجا که دوری از این عزیز برایمان سخت و دشوار است بغضی سنگین راه نفسمان را می بندد، اما چه میشود

کرد رسم روزگار است دیگر همگی ما چند روزی مهمان خان دنیا شده ایم و در پایان این ضیافت باید  گذاشت و

رفت ! اشادی روح همه عزیزان از دست رفته صلوات !

 

 

 اما دومین خبر البته بسیار مسرت بخش

به فضل و عنایت خداوند و در سایه توجهات حضرت ولی عصر حجت بن الحسن العسگری امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف  عمو عزت و همسر و دختر  عزیزش به همراه (دکتر علی حسینعلی پور و خانواده محترم  و خواهر گرامی ایشان و همسر محترم شان )  به سفر معنوی حج مشرف شدند .

 

زائرین کعبه ، قدومتان متبرک به خاک پر برکت بقیع

 

و روحتان سرشار از معرفت طواف حرم امن الهی است . . .

 

زیارتتان مقبول درگاه حق

 

 

 

 

 

   

 


تاریخ : 14 فروردین 1393 - 20:52 | توسط : مامان مینا | بازدید : 1024 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

در آستانه سال نو

Avazak.ir smili16 تصاویر زیباسازی وبلاگ (1) Avazak.ir smili16 تصاویر زیباسازی وبلاگ (1) Avazak.ir smili16 تصاویر زیباسازی وبلاگ (1)

در آستانه سال جدید برایت آرزو میکنم که دوست داشته باشی!

آنچه را که باید دوست بداری و فراموش کنی آنچه را که باید فراموش کنی برایت شوق آرزو میکنم. آرامش آرزو میکنم

برایت آرزو می کنم مهربان باشی و دنیا با تو مهربانانه برخورد کند !

Avazak.ir smili43 تصاویر زیباسازی وبلاگ (2) Avazak.ir smili43 تصاویر زیباسازی وبلاگ (2) Avazak.ir smili43 تصاویر زیباسازی وبلاگ (2)

دخترم....

آدم ها آرزوهای خیلی بزرگی دارند توی زندگیشون....

اما مادرها اگر چه جزیی از همین آدمها هستند تمام آرزوهاشون یک جوری ختم میشه به فرزندشون

سارای من اگر بدونی چه آرزوهای بزرگی برایت دارم....

Avazak.ir smili70 تصاویر زیباسازی وبلاگ (3) Avazak.ir smili70 تصاویر زیباسازی وبلاگ (3) Avazak.ir smili70 تصاویر زیباسازی وبلاگ (3) Avazak.ir smili70 تصاویر زیباسازی وبلاگ (3)

برایت آرزو می کنم وقتی بزرگ شدی و رسیدی به سن و سال مامان

از روزگار کودکی خودت به شادی یاد کنی برایت آرزو می کنم که دنیای کودکانه شادی داشته باشی و روزگار با تو مهربانانه

برخورد کرده باشد تا همیشه خاطرات سبزش در ذهن تو پایدار بماند.

Avazak.ir Line25 تصاویر جداکننده متن (2)

عزیز من

مــادر که باشی آرزوهای خودت کم رنگ میشود.....

یادت باشد تمام آرزوهای من یک جوری ختم می شود به تو

نمیدانم کدام یک از این آرزوهای بزرگ من برآورده میشود اما ایــمان دارم

آرزوهای بزرگ من در برابر بزرگی و عظمت خداوند خیلی کوچک است....

و من ایمان دارم هر چه از جانب حضرت دوست رسد بهترین است چون من بهترین هارو برای تو از حضرت دوست خواستم ....

Avazak.ir smili89 تصاویر زیباسازی وبلاگ (4) Avazak.ir smili89 تصاویر زیباسازی وبلاگ (4) Avazak.ir smili89 تصاویر زیباسازی وبلاگ (4) Avazak.ir smili89 تصاویر زیباسازی وبلاگ (4)

سارای من

دستان مهربان

خدا پر از معجزه است برای ما بندگانش ، و تو معجزه زندگی من بودی ،

پس من برایت از خداوند زیبا ترین معجزه اش را آرزو می کنم !

Avazak.ir Line25 تصاویر جداکننده متن (2)

از همه مهمتر اینکه برایت آرزو می کنم تا به جایی برسی که خواسته هایت را فقط از خــدا بخواهی

و به این یقین برسی که فقط او تواناست...

و بدان اگر هیچکس نباشد...خــدا همیشه هست....

Avazak.ir Line25 تصاویر جداکننده متن (2)

برایت شادی آرزو میکنم و امیدوارم هرگز آواز غم را در چهره زیبای تو نبینم ......

Avazak.ir Line25 تصاویر جداکننده متن (2)

برایت آرزو می کنم هیچ گاه غمگین نباشی و اگر روزی غمگین شدی سحر گاهان فقط با او که دوست است و حضرت دوست

بگویی : بی تو ای معنای بودن سخت است !

Avazak.ir Line25 تصاویر جداکننده متن (2)

در نهایت برایت آرزو می کنم که عاشق باشی و دنیا را عاشقانه بنگری که دنیا بی عشق حضرت دوست ویرانه ایست !

Avazak.ir Line25 تصاویر جداکننده متن (2)

 


تاریخ : 25 اسفند 1392 - 01:49 | توسط : مامان مینا | بازدید : 1333 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

سوتی های سفر به مشهد مقدّس

سلام دوستان عزیز

من سارا هستم می خوام از سوتی های سفر مون به مشهد که بیشتر مربوط به بابابزرگ عزیز

منه بگم !

خوب بریم سر اصل مطلب اینجا که من در حال چیپس خوردن هستم بابابزرگ خیلی مهربون

مشغول ادای فریضه نماز ظهر در راه مشهد است !

در عکس فوق بابا بزرگ در کنار من نشسته و داره از مامان در رابطه با نماز خانه سوال میکنه ! و

من همچنان مشغول خوردن چیپس و صد البته به خاطر سپردن اولین سوتی بابا بزرگ هستم.

بابابزرگ از مامانی پرسید مینا اونجا (سر در نمازخانه ) چی نوشته مامانی هم یه نگاهی

به زاویه دید بابا بزرگ کرد و گفت : نمازخانه خواهران Avazak.ir50 شکلک های یاهو (2)

و بابابزرگ بعد سکوت معنا داری به مامان گفت من رفتم اونجا نماز خوندم اشکال داره !

مامانی هم بعد از اینکه تونست جلوی خنده خودش رو بگیره گفت :بابا صدای جیغ خانومها رو

نشنیدی ؟اگه چادر سرت نکرده باشی نمازت قبول نیست آخه رفتی نماز خانه خواهران نماز

خوندی ! (البته چون با خنده مامانی همراه بود بابا بزرگ فهمید سوتی داده و خودش حسابی

خندید).

Avazak.ir Line47 تصاویر جداکننده متن (4)

سوتی دوم بابا بزرگ!!!!!!!!!!!!!!

دومین سوتی بابا بزرگ به محض رسیدن به هتل پارسال (پارسا البته به گفته مامانی ! من نمی

دونم مامانی که سواد نداره برای چی به هتل پارسال میگه هتل پارسا)Avazak.ir15 شکلک های یاهو (1)

بابا بزرگ به محض رسیدن به هتل تصمیم گرفت دوش بگیره تا باهم بریم زیارت امام رضا

بلافاصله قبل از اینکه بابایی وارد اتاق بشه رفت داخل حمام و بعد از چند دقیقه با یک اعتماد به

نفس خیلی بالا آمد بیرون و به مامانی که همیشه منتظر سوتی های بابابزرگه و آماده خندیدن

(البته لازم به ذکره که بابا بزرگ فقط خنده های مامانی رو تحمل می کنه اگه خدای نکرده کسی

دیگه ای به غیر از خانواده ما در جمع بهش بخنده حسابی عصبانی میشه درست اینطوری )Avazak.ir36 شکلک های یاهو (1)

Avazak.ir72 شکلک های یاهو (2) گفت مینا اینجا دوش نداره من با چی دوش بگیرم مامان هم که آماده منفجر شدن از خنده بود

Avazak.ir9 شکلک های یاهو (1) Avazak.ir5 شکلک های یاهو (1) به بابا بزرگ گفت مگه میشه بابا بزرگ دوش نداشته باشه بابا بزرگ با همون اعتماد

به نفس بالا گفت احتمالا مسافر قبلی دوش رو خراب کرده خوب نیست دیگه !

مامانی بعد از دیدن فضای حمام دستشو گذاشت روی دلشAvazak.ir46 شکلک های یاهو (2) و از خنده داشت منفجر میشد

و به بابا بزرگ گفت بابا لباستو آویزون کردی روی دوش ! Avazak.ir44 شکلک های یاهو (2)

 

Avazak.ir Line47 تصاویر جداکننده متن (4)

سوتی سوم مربوط به رستوران هتل پارساله

بابا بزرگ من از ماست مو سیر خوشش نمیاد و همش به مامانی می گفت مینا اینجا چرا ماستش

بو میده و مامانی هر چی توضیح میداد بازهم بابا بزرگ می گفت بگو از ماست بدون بو برای

مابیاورند!

Avazak.ir26 شکلک های یاهو (1)

اولین شبی که برای صرف شام رفتیم به رستوران هتل بابا بزرگ باهمون اعتماد به نفس مثال

زدنیش به آقای مسنی که ترک زبان بودند و و قادر به صحبت کردن به زبان فارسی نبودند به

زبان شمالی گفت : اینجا شام پلو ندنه (شام پلو نمی دن) آخه بابا بزرگ من خیلی پلو دوست

دره اونم از نوع شفته پلو ! اون بابا بزرگ پیر هم فقط یه نگاه مظلومانه به بابا بزرگ من کرد و هیچ

نگفت ! Avazak.ir105 شکلک های یاهو (3) بابا بزرگ هم گفت جواب هده مرا (جواب بده به من) Avazak.ir121 شکلک های یاهو (3)

Avazak.ir Line47 تصاویر جداکننده متن (4)

اما سوتی آخر بابا بزرگ زمانی بود مامانی و بابا بزرگ و زن عمو رقیه و مامان بزرگ رفتن صبحانه

بخورن Avazak.ir26 شکلک های یاهو (1)و من چون در خواب ناز بودم بابایی پیش من بود ! مامانی گوشی خودش رو نبرده

بود من از خواب بیدار شدم Avazak.ir14 شکلک های یاهو (1) و مامانی رو پیدانکردم بعد هم از بابا جونم خواستم تا به مامانی

زنگ بزنه ! بابا هم با گوشی بابا بزرگ تماس گرفت بوققققققققققققققققققققققققققق

بوقققققققققققققققققق بوووووووووقققققققققققققققققققققققققققو

بوقققققققققققققققققققققققققوبوققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققق

بوققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققق

بوقققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققق

بوقققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققققق

بالاخره مامانی جواب داد ! گفت دارم میام سارا جونم منم خوشحال منتظر مامانی شدم.

بعد دیدیم مامانی با خنده وارد اتاق شد گفت جلوی در رستوران بابا بزرگ با داد و فریاد می گفت

مینا ،رقیه گوشی کیه داره زنگ می خوره ؟ بعد از چند لحظه مامانی به بابا بزرگ گفت : گوشی

خودته بابا جان ! در ادامه خنده به بابا جهان گفت بی زحمت یه قلم چکش بذارید کنار گوشی

بابا بزرگ با این گوشی خریدنتون چشم بازار رو کور کردید ! (آملی نره بازار ،بازار می گنده ؟) هر

چی دکمه پاسخ رو فشار میدادم عمل نمی کرد.

بابابزرگ به خدا عاشقتم توی یه جواهر نادری که هیچ کس نمی تونه قیمتی برات بذاره!

Avazak.ir56 شکلک های یاهو (2) Avazak.ir66 شکلک های یاهو (2) Avazak.ir137 شکلک های یاهو (4)

Avazak.ir smili56 تصاویر زیباسازی وبلاگ (2) Avazak.ir smili68 تصاویر زیباسازی وبلاگ (3)Avazak.ir smili68 تصاویر زیباسازی وبلاگ (3)Avazak.ir smili68 تصاویر زیباسازی وبلاگ (3)Avazak.ir smili68 تصاویر زیباسازی وبلاگ (3)Avazak.ir smili68 تصاویر زیباسازی وبلاگ (3)

دلهاتون شاد لبهاتون همیشه خندون Avazak.ir smili53 تصاویر زیباسازی وبلاگ (2)

 

Avazak.ir smili94 تصاویر زیباسازی وبلاگ (4) Avazak.ir smili94 تصاویر زیباسازی وبلاگ (4) Avazak.ir smili94 تصاویر زیباسازی وبلاگ (4)


تاریخ : 20 اسفند 1392 - 16:44 | توسط : مامان مینا | بازدید : 1698 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید